به نظر من هر نوع ترسی بخاطر ارتباط و تعامل با محیط بیرون بوجود میاد و درونی میشه و یک اتفاق عینی باعث بوجود اومدن یه ذهنیت خاص میشه و روو نا خودآگاه اثر میذاره و میشه درونی
ترس های بنیادین بشری. ترس هایی به معنای واقعی ترس. یه چیز خالص و ناب که هر کسی توی خودش داره. به نظرم ترس مثه یه شمشیر دو لبه س، از یه طرف می تونه کاملن بهت زده و مطیع و نجیبت کنه ولی از طرف دیگه می تونه باعث افزایش میزان ریسک پذیری بشه. اگه فیلم 1408 رو ندیدی ببین، فیلم بدی نیست. یه جورایی در مورد حس ترس توی آدماست. «هتل ها مکان های ترسناک عجیب و غریبی هستند. در این اتاق هتل، تا قبل از من چند نفر خوابیده بودند؟ چه تعداد از آن ها مریض بودند؟ چه تعداد از آن ها مغز خود را از دست دادند؟ چه تعداد از آن ها مردند؟» مایک انسلین - 1408
تی تی
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 ساعت 12:48 ب.ظ
آره همینطوره ولی یادت باشه ترس اون نقطه ای که تو نمی دونی چیه شاید اگر جرات خطر کردن به خودت بدی و واردش بشی بتونی حلش کنی یا بپذیریش یا نهایتاً از ذهنت حذفش کنی البته این به ظرفیت آدم هم مربوط میشه پس ترس اونجایه که به خودت اطمینان نداری اگر می خواهی برده نباشی خودت رو باور کن
چـــــــــــــــــــقـــــــــــــــــــــــــدر مبهم.............
...
باز مبهمتر.............
کاری نمیتونم بکنم برات...
ترس آدم رو هم دیوانه تر هم می کنه..باسلام.
منتظر حضورتونم.
دیوانه هم شاید بکنه...
دانه اگه می ترسید که اصلا جوونه نمی زد.به گیاه تهمت نزن
شما اصلا خودت رو ناراحت نکن منظور گیاه رشد کرده بود... :)
اول می خواستم بگم تجربه نکردم
بعد یه چیی خوندم
حالام خندم گرفته ...
هه
خدا بگم چیکارت نکنه
این دو جمله ت می تونست خیلی معنی ها داشته باشه ها :))
اما من بدون ایهام نوشتم...
نجابت و اطاعتمون از ترسمونه راس میگی!
منظورم این نیست که تو فک کردی
هربار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم.آنقدر که درمن هراس در دست گرفتن دست کسی هست. ترس از گم شدن نیست
اما ترس های دیگه ای هست که ربطی به دیگر ان نداره کاملا درونیه...
ترس مغز آدم رو از کار می ندازه . حتی به خودت اجازه نمی دی به چیزی که ازش می ترسی فکر کنی و ببینی اصلا ارزش ترسیدن داره ؟!!!
من کلا میترسم...
تو خودت ترسی ...
دقیقا من خود ترسم...
به نظر من هر نوع ترسی بخاطر ارتباط و تعامل با محیط بیرون بوجود میاد و درونی میشه و یک اتفاق عینی باعث بوجود اومدن یه ذهنیت خاص میشه و روو نا خودآگاه اثر میذاره و میشه درونی
نظر من این نیست بهار با اینکه دوست دارم...
گیاه هم حرکت میکنه،به آغوش میکشه.
نه حسین...
ترس های بنیادین بشری. ترس هایی به معنای واقعی ترس. یه چیز خالص و ناب که هر کسی توی خودش داره.
به نظرم ترس مثه یه شمشیر دو لبه س، از یه طرف می تونه کاملن بهت زده و مطیع و نجیبت کنه ولی از طرف دیگه می تونه باعث افزایش میزان ریسک پذیری بشه.
اگه فیلم 1408 رو ندیدی ببین، فیلم بدی نیست. یه جورایی در مورد حس ترس توی آدماست.
«هتل ها مکان های ترسناک عجیب و غریبی هستند. در این اتاق هتل، تا قبل از من چند نفر خوابیده بودند؟ چه تعداد از آن ها مریض بودند؟ چه تعداد از آن ها مغز خود را از دست دادند؟ چه تعداد از آن ها مردند؟» مایک انسلین - 1408
میبینم حتما...
اما ترس من یه چیزای دیگست...
گاهی ام بر عکس...
واسه من برعکس نیست...
آره همینطوره
ولی یادت باشه ترس اون نقطه ای که تو نمی دونی چیه
شاید اگر جرات خطر کردن به خودت بدی
و واردش بشی بتونی حلش کنی یا بپذیریش یا نهایتاً از ذهنت حذفش کنی
البته این به ظرفیت آدم هم مربوط میشه
پس ترس اونجایه که به خودت اطمینان نداری
اگر می خواهی برده نباشی خودت رو باور کن
اه...
ترس آدم را شکننده هم میکنه !!!
بله همین طوره...