چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

ترس

گاهی انقدر میترسی که جرات پناه بردن به آغوش دیگری را هم نداری...

ترس انسان را بهت زده میکند و مطیع و نجیب!مانند گیاه...


نوشته شده توسط تو

نظرات 15 + ارسال نظر
سارو دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ق.ظ http://shur.blogsky.com/

چـــــــــــــــــــقـــــــــــــــــــــــــدر مبهم.............

...

سارو دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ق.ظ http://shur.blogsky.com/

باز مبهمتر.............

کاری نمیتونم بکنم برات...

سوفی دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:25 ق.ظ http://www.sophie-89.blogsky.com

ترس آدم رو هم دیوانه تر هم می کنه..باسلام.
منتظر حضورتونم.

دیوانه هم شاید بکنه...

آغازی دیگر دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ق.ظ http://start2.blogsky.com

دانه اگه می ترسید که اصلا جوونه نمی زد.به گیاه تهمت نزن

شما اصلا خودت رو ناراحت نکن منظور گیاه رشد کرده بود... :)

یه رازه دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ق.ظ

اول می خواستم بگم تجربه نکردم
بعد یه چیی خوندم
حالام خندم گرفته ...
هه
خدا بگم چیکارت نکنه
این دو جمله ت می تونست خیلی معنی ها داشته باشه ها :))

اما من بدون ایهام نوشتم...

مهشید دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ق.ظ http://mahshidmohamadi.blogfa.com

نجابت و اطاعتمون از ترسمونه راس میگی!

منظورم این نیست که تو فک کردی

بهار دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ http://zendanebihesar.blogsky.com

هربار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم.آنقدر که درمن هراس در دست گرفتن دست کسی هست. ترس از گم شدن نیست

اما ترس های دیگه ای هست که ربطی به دیگر ان نداره کاملا درونیه...

crisis دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ http://crisis.blogsky.com/

ترس مغز آدم رو از کار می ندازه . حتی به خودت اجازه نمی دی به چیزی که ازش می ترسی فکر کنی و ببینی اصلا ارزش ترسیدن داره ؟!!!

من کلا میترسم...

زهرا دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:17 ب.ظ

تو خودت ترسی ...

دقیقا من خود ترسم...

بهار دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:59 ب.ظ http://zendanebihesar.blogsky.com

به نظر من هر نوع ترسی بخاطر ارتباط و تعامل با محیط بیرون بوجود میاد و درونی میشه و یک اتفاق عینی باعث بوجود اومدن یه ذهنیت خاص میشه و روو نا خودآگاه اثر میذاره و میشه درونی

نظر من این نیست بهار با اینکه دوست دارم...

حسین رها دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:23 ب.ظ http://Www.sabz-raha1.blogsky.com

گیاه هم حرکت میکنه،به آغوش میکشه.

نه حسین...

Íon دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ب.ظ http://mezzanine.blogsky.com

ترس های بنیادین بشری. ترس هایی به معنای واقعی ترس. یه چیز خالص و ناب که هر کسی توی خودش داره.
به نظرم ترس مثه یه شمشیر دو لبه س، از یه طرف می تونه کاملن بهت زده و مطیع و نجیبت کنه ولی از طرف دیگه می تونه باعث افزایش میزان ریسک پذیری بشه.
اگه فیلم 1408 رو ندیدی ببین، فیلم بدی نیست. یه جورایی در مورد حس ترس توی آدماست.
«هتل ها مکان های ترسناک عجیب و غریبی هستند. در این اتاق هتل، تا قبل از من چند نفر خوابیده بودند؟ چه تعداد از آن ها مریض بودند؟ چه تعداد از آن ها مغز خود را از دست دادند؟ چه تعداد از آن ها مردند؟» مایک انسلین - 1408

میبینم حتما...
اما ترس من یه چیزای دیگست...

مهرنوش دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ http://kochneshin.blogsky.com/

گاهی ام بر عکس...

واسه من برعکس نیست...

تی تی سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ب.ظ

آره همینطوره
ولی یادت باشه ترس اون نقطه ای که تو نمی دونی چیه
شاید اگر جرات خطر کردن به خودت بدی
و واردش بشی بتونی حلش کنی یا بپذیریش یا نهایتاً از ذهنت حذفش کنی
البته این به ظرفیت آدم هم مربوط میشه
پس ترس اونجایه که به خودت اطمینان نداری
اگر می خواهی برده نباشی خودت رو باور کن

اه...

من دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ب.ظ http://adib68.blogsky.com/

ترس آدم را شکننده هم میکنه !!!

بله همین طوره...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد