ای کسانی که تنها هستید؛
چشمهایتان را ببندید تا کمتر احساس تنهایی کنید...
همین حالا آهسته و آرام چشمهایتان را ببندید...
نوشته شده توسط تو
دلم میخواد چند ساعتی روی ((تو )) لم بدم و سیگار بکشم وخستگی در کنم.
نوشته شده توسط من
کلا خوشم میاد ازش, کاری به کارم نداره بیخودی هم پاپیچم نمیشه.سالی دوازده ماه یه sms بهم میده و حالم رو میپرسه اما از اون احوال پرسیای اصیل که میدونی حقیقتا میخواد از حالت با خبر بشه, یا نهایتا ازم میخواد یه نهار یا یه شام مهمونش کنم و من هم تا حالا این کار رو نکردم. بهم واسه تبریک سال نو sms داده گفته صدای بهار را اول باید از دل خودت بشنوی...
چقدر حال کردم,از میون این تبریکای تکراری و مزخرف که حالم رو بد میکنن این تنها پیام تبریکی بود که جواب دادم. چقدر بعضیا خوب و نرم و آروم هستن.
احتمالا یه روز توی عید یه نهار یا یه شام توی یه رستوران چوبی دعوتش میکنم .فک کنم رستوران چوبی رو دوست داشته باشه...
نوشته شده توسط تو
تمام کلمات خلف در ذهن من ناخلف میشن...
حالا ببین تا به دهنم برسن چی میشن دیگه. فک کنم باید توی دهنم به حبس ابد محکومشون کنم...
نوشته شده توسط تو
در بهار گل ها گرد افشانی میکنن و بیماری آسم در انسانها عود میکنه.
اون موقع هست که گلها شرمنده آدما میشن اما خوب فصل جفت گیریشونه دیگه,حاضر نیستن از عشق و حالشون دست بکشن واسه خاطر آدما...البته حقم دارن.
نوشته شده توسط تو