چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

کلا اصرار نکنید روی هیچی

وقتی کسی روی یه حسش اصرار کنه باعث میشه حسای دیگش سرکوب بشه...


نوشته شده توسط تو

رفتم توی خودم

بی حرکتی مزمن.

سقوط های مکرر.

مثل قیر ذوب شدن و چکیدن.

هیسسسس....


نوشته شده توسط تو

قوس و قزح است انگار

وقت لمس کردن منحنی های یک بدن، دیوانه میشوی...


نوشته شده توسط تو

دختران خود باخته قرن غفلت، لطفاً خفه شید

دخترانِ مانده در غفلت های غریزه پرستی و آرایشهایی که به درد مهمانی بالماسکه میخورد...

دخترانِ تشریفات پوچ و افتخارات واهی...

دخترانِ مانده در غرورهای علمی و ادبی و هنری امروزی...

دخترانی که جهلشان کدخدای دلهایشان است به من میگویند تو آرمان تحقق نیافته هستی...

هه...آرمان تحقق نیافته...!!!

هیچ کدام اینها با جهان زندگی من آشنا نبودند که بتوانند به من اقتدا کنند...


نوشته شده توسط تو

بابای آدم رو در میاره این تخیل بس که واقعیه

اگر انسان برای تخیل خود مرزی قائل نشود به بالاترین مراتب انحطاط میرسد...


نوشته شده توسط تو