چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

سوژه ها (۱)

- وقتی میری یه مهمونی کباب دارن از صاحبخونه بپرسی کباب رو خودتون زدید یا از بیرون آوردید.

-وقتی یه عده دارن میرن مسافرت میخوان خودشون رو شاد نشون بدن.

- نگاه های یک زوج که تازه عقد کردن به یکدیگر.

- کسی که رفته دندانپزشکی دندون آخریش و پر کرده و اسرار داره که به همه نشونش بده.

-وقتی سیگار میکشی چشمات و خمار کنی که......

-وقتی مهمونی رفتی/ سر سفره همه خوراکی هایی که رو میز هست رو با چشمات چک کنی  کدومش رو خوردی و کدومش رو نخوردی بعد وقتی دیدی کاملا همه رو خوردی خیالت راحت بشه بگی الهی شکر.

-وقتی تو خیابون ...نت میخاره هی بیجهت کمرت و قر میدی.

-وقتی تو تابستون سوار اتوبوس میشی و میله اتوبوس رو نگه میداری و بگی میله ها مثل سونا داغه.

-وقتی داری جلو آینه آرایش میکنی هی لبخند بزنی.

-وقتی دو نفر میخوان با هم درگوشی صحبت کنن حالت چشماشون.

- وقتی سرت و گذاشتی رو پای دوست پسرت و عاشقانه از اون پایین نگاهش میکنی اون بهت بگه چشمات شبیه حلزونه.

-وقتی یه جایی بری مهمونی موقع برگشتن صاحبخونه بهتون بگه این جوری نشدا. دفعه بعد از صبح بیاین شب هم اینجا بمونین.

-یکی بیاد برات کامنت بگذاره من آپم بهم سر بزن.الکی هم هی از وبلاگت تعریف کنه که خیلی قشنگه.

- زیر پتو بگوزی بعد هی سرتو ببری زیر پتو بو کنی هی بیای بیرون.

-وقتی دوستت از یه پسره شماره گرفته با تو مهربونتر رفتار کنه.

-وقتی داری پای تلفن با دوست پسرت حرف های عاشقانه میزنی شلوار گل گلی گشاد پات باشه.

-وقتی بابات از خواب بیدار بشه همش بگه دیشب چه شبی بود. دیشب چه شبی بود.

-وقتی یه بچه سر سفره آب میخواد همزمان با اون همه بچه ها یادشون میاد که آب میخوان.

- سعی کنی تو مهمونی از همه خوشگل تر باشی.(سعی و تلاش).

- وقتی دوست پسرت از ماشین پیاده میشه که آب میوه بخره بعد اون چیزی که تو دوست داری رو نداره. اونوقت میخواد از دور با لب و دهن و اشاره و .... به تو بگه این و نداره چی به جاش برات بگیرم.

- وقتی با دوستت میری رستوران پشتش و بهت کنه و پول غذا رو حساب کنه. بعد با یه لبخند غذا رو بذاره جلوت.


- پینوشت: از این سوژه ها زیاده نمیخوام همش و تو یک پست بیارم که خیلی طولانی بشه. بازم خواهم نوشت.


نوشته شده توسط تو

-

نظرات 8 + ارسال نظر
جمع اضداد جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:25 ق.ظ http://emadi.blogsky.com

خیلی با حال بود
بازم بنویس

حتما.

ققنوس جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ب.ظ http://parande-ye-atash.persianblog.ir

وقتی می خوای غذا بخوری و تمام امید واسه خوردن سیگار بعدشه

تا باشه از این سوژه ها.

گلبانو خاتون شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:47 ب.ظ http://golbanoo-khatoon.blogsky.com

وای خدا جون تا حالا اینقدر نخندیده بودم. خدا عمرت بده عجب سوژه هایی بود

متشکرم. انشاء اله عمر با عزت برای شما.

دون ژوان شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:21 ب.ظ http://www.don-juan.blogsky.com

زیر پتو بگوزی بعد هی سرتو ببری زیر پتو بو کنی هی بیای بیرون.
عالی بود.


+اونی که کونت می خواره.

پدر تجربه بسوزه!!!

فرخ شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ب.ظ http://chakhan.blogsky.com

وقتی بری سینما و برق بره و برق اظطراری هم نداشته باشند .... وقتی دوستت صدای پسر در بیاره و باهات مدتی حرف بزنه و بعد باهات قرار بذاره و بری ببینی که همون تخمه سگیه که از چند سال قبل اونو میشناسی و خیط بشی و ........ خیلی اتفاقات دیگه که گاهی باحال و خنده آوره و گاهی حرص آدمو در میاره ... برای تو در همه حال ظرفیت بالا آرزومندم

بعضی وقتا دیگه ظرفیت بالا هم جواب نمیده. آدم سر میشه.

من یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ق.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

جالبی. اوه هواسم نبود آخه تو هم تو نظرات بودی

در خنده مالیده شدم. واییییییییییییییییی

مریم چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ق.ظ

سلام. واقعا سوژه هات سوژه بودن. و خنده دار

بعضی ها شون هم گریه دار بعضی هاشون هم حرص در بیار....

آقای سیب زمینی سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:56 ب.ظ

ای کاش سوژه ها فقط به یک و دو ختم نمیشد

هوممم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد