چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

وحشیانه میدرم

دهانت را تقدیم من کن...

قصد دارم دهانت را پاره کنم...

میخواهم وقتی که پاره اش میکنم خون بر صورتم بپاشد ...

و تو زیر دست من فقط نگاه کنی... طعم خون را در دهانت به همراه یک سوزش عمیق حس کنی ... و کیف کنیو کیف کنی و کیف کنی...

لبهای خشکت را جر دادن چه لذتی دارد...


نوشته شده توسط تو


نظرات 96 + ارسال نظر
sadeh.forever شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 ب.ظ http://sadeh-forever.blogfa.com

چه عصبانی !!
شما یک لیوان آب خنک بخور

اتفاقا آرومم...

مژده شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:35 ب.ظ

مخاطبت کی بود؟!!
واقعا چه لذتی داره..البته با مخاطبی که الان تو ذهن منه.
سوال من رو جواب ندادیا....گفتم به خاطر ایمیلم گفتی بی غیرتی؟!

مخاطب خاص بود... :)

هم ایمیلت هم پستت...

الناز شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:59 ب.ظ http://www.barangoone.blogfa.com

چه خوبه یکی هست که از دریدنش لذت می بری

و چه خوبتر که یکی هست که از دریده شدن لذت ببره...

فالش شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:56 ب.ظ http://falsch.blogfa.com

یا خدا

چت شد...؟
نیومدی قرار رو چرا...؟؟؟؟

بهار شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ب.ظ http://zendanebihesar.blogsky.com

کی تا این حد عصبانیت کرده توی عزیز؟
تاحالا اینجور کامنت نذاشته بودی

عصبانی نیستم...
در اوج آرامش میخوام پاره کنم...

حذف شده شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:33 ب.ظ http://www.sweetdie.blogfa.com

چشمهایت هم که با انگشتانم در بیارم دیدنت کیف تر میشود ...
پاره کردن گلوی وخوردن خونت کیفورترت میکند .........


از اینکه نمیای و میگی ومیری اصلا دلخور نیستم ....
از اینکه وحشیانه دهانش را میخاهی بدری اصلا نمیترسم . ..
ولی .... کمی به لبهایش فرصت بده لذتش بیشتر خاهد بود .......

فرصت نمیخواد...
لحظه شماری میکنه برای پاره شدن دهانش...

روشا شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:22 ب.ظ http://iron-pixell.persianblog.ir/

خب این که شد همون حس سادیسمیه موقع صکث

نه این طوری نیست...ربطی به صکث نداره...

مژده شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:25 ب.ظ

حالا اگه میشه دقیقتر بگرد شاید یه رگ باشه.

نیست واقعا مژده...نیست...
دغدغه های دیگه ای دارم...

هانیه شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ب.ظ http://gamaj.blogsky.com

باور میکنی ناخودآگاه دستم رو گذاشتم روی دهنم تو جان؟!

باور میکنم هانیه جان...

پیمان شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ب.ظ http://payan-rah.blogfa.com

چند سالی ست اسفند ها دورم را خط قرمز کشیده اند.

تو غلبه کن به اسفندها...سخته اما امکان پذیره...

سینا شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ب.ظ http://khaaneijadid.blogspot.com/

شکه م کردی

چرا سینا شوکه شدی...؟؟؟
چرا فیلتر شدی...؟؟؟

حوریا شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 ب.ظ

وای چه خشن:)

:) خشن مهربونی هستم...فقط گاهی وحشی میشم...

هومن یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ http://thick-fog.blogfa.com

دست خالی؟

آره هومن...دقیقا دست خالی...اصلا دلم میخواد دستام خشکی لبهاش رو حس کنه...من همیشه با دستام همه کار میکنم...

دلارام یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ق.ظ http://delaram360.blogsky.com

دوست عزیز


بدان در این راه تنها نیستی

رو کمک منم میتونی حساب کنی

نه بابا...تنهایی حال میده...
تو برو واسه خودت یکی رو پیدا کن... :)

آنشرلی یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ق.ظ http://cupid89.blogfa.com/

ممنون

پیداش شد

نگران بودم
همین

خوبه... :)

یک دیوانه یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:38 ق.ظ http://shabzendan.blogfa.com

با درود بر دوست عزیز
شب زندان با "داستان ملت ما!!!!" به روز شد.
منتظر حضور گرم و سبزت
http://shabzendan.blogfa.com
http://shabzendan.blogsky.com

باشه...

محمد مزده یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ http://foulex.blogsky.com

این روز ها همه دهان هم را جر می دهند
نمی دانم به دنبال چه مانده ایم
نمی تواند درست نباشد

من پاره میکنم...و من دلیلم با دلیل آدمای دیگه فرق میکنه...
دنبال یه حس ناب لذت هستیم....

sadeh.forever یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ http://sadeh-forever.blogfa.com

هنوز تو همین حال و هوا موندی ؟
لیوان آب و میخوردی خوب بوداااااااا

من تو این حال و هوا میمونم تا اون اتفاق لذت بخش بیفته...

zeinab یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:53 ق.ظ http://makhfigah90.blogfa.com

من بیشتر دوس دارم پرتش کنم رو زمین بعد با ته کفش استک دارم بکوبم تو مغزش که متلاشی شه، خونش بپاشه بیرون!!

نه...
فقط میخوام دهنش رو پاره کنم که دوتامون لذت ببریم...

خاتون یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ب.ظ http://ghadamhayelarzan.blogfa.com

گاهی وحشی شدن و دریدن عالمی داره
وحشی باش بابا
نباشی کلات پس معرکه ست

نباشم نصف لذت این دوره رو از دست دادم...

no name یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:45 ب.ظ http://listen2me.blogfa.com

فک کنم فقط خودت و اون کیفور شدین!
.
.
.
دل من که ریش شد!

و این توی اولویت هست که من و او کیفور شویم...

no name یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:48 ب.ظ http://listen2me.blogfa.com

منظورم این بود واسه اینکه لذت ببری یا یابد جر بدی یا جر داده بشی!
.
.
.

من لذتم دهان اون رو پاره کردنه و اون دهانش پاره شدن...

شاهین دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:00 ق.ظ http://ruzanehayeman.blogsky.com

باشد که خطاب به انار باشد....

نه...دقیقا منظورم یه آدم بود....
ولی تو هم جالب گفتی...

نیکو دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ

یا خداااااااا کوتاه بیا رفیق

نه بابا...تازه میخوام بلند بیام...

دختر معمولی دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ق.ظ http://www.ordinarygirl.blogfa.com

به قول miss pink :
اووووووووووووووف

این اوفففففففف معنیش چیه...؟

فرداد دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

بابا من از این پست میترسم....همه اش لبهامو تر میکنم ...

نترس فرداد...قصدم لبهای تو نیست...
شکارم دیگریست...

دختر مردابی دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ب.ظ http://dokhtaremordabi.blogsky.com

اگر از این داستان وحشتناک او کیف می کند و تو هم لذت می بری پس حتما جایی متفاوت از ما زندگی می کنید....
شاید مریخ....
و سلام

دقیقا روی زمین هستیم...
همین اطراف...فقط شاید کمی دور...

ستاره دریایی دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ب.ظ http://starso.blogsky.com

وای چقدر وحشتناک

لذت بخشه...

پسری از پایین شهر دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.bakht-bargashte.blogfa.com

سلام
این میتونه بهترین هدیه واسه روز ولنتاین باشه

ایده جالبی بود واسه کسی که دنبال این جینگولک بازیاست...اما این دهان دهان عشقم نیست که این کار باشه واسه هدیه ولنتاین...

احسان رضایی دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:31 ب.ظ http://ehsanrezaei.blogfa.com

سایه زده شده ام

اما

بروزم

می زده نشی رفیق...سایه زده که خوبه.... :)

علیرضا ( دلقک ) دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:20 ب.ظ http://www.clllown.blogfa.com

سرنگ را به قلبم می زنم تا بنوشی آن خونی را می خواهی ...بدونه لبانم. . . /

نه من فقط لبان اون رو میخوام واسه پاره کردن...

میلاد دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:46 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

چه خبره؟
تو
چت شده؟
کمک میخوای؟
خشمتو کنترل کن رفیق...
صبر
صبر
صبر

خبری نیست...
خشمی نیست میلاد...
کاملا آرومم...

سیب دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ب.ظ http://sibeleila.persianblog.ir

نه . . .
چقدر خشن . . .
درست در این ایام؟!

مگه الان توی چه ایامی هستیم...؟

pastel دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ http://hb-20.blogfa.com

دریدن...
ضربان قلبم را تند تر میکند
خون در رگهایم تند تر می پرد
و وقتی جر می خورد لبانم
بوی خون دیوانه ام می کند!

بوی خون آرامترش میکند...

رهگذر دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ http://setareye-abii.blogsky.com/

جالب بود...

...

سایه سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:16 ق.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

من این حست و درک می کنم . ولی نتونستم جر بدم واسه همین به یک کشیده ناقابل قناعت کردم . شوکی بهش وارد شد در حد لالیگا !!

آخه من دعوا ندارم که...
یه لذته دو نفرست...

پریسا سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ق.ظ http://parisazb.blogfa.com/

آنکه می رود،
آخرین نگاهش
وحشیانه شعرهایت را متلاشی می کند
و بعد از آن
دیگر تک تک واژه هایت آبستن او می شوند

شعر قشنگی بود حتی اگه مرتبط نبود...
مرسی...

مینایی از جنس مینا سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ب.ظ http://enamel23.blogfa.com

چقد خشن!!!!!!!!!۱
این پستت نمیدونم چرا منو یاد کتاب میرا انداخت.
راسی دیدی برگشتم؟!

خوب کردی که برگشتی...
اون کتاب رو هم نخوندم متاسفانه...

بابالنگ دراز سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:10 ب.ظ http://khateratebarani.blogsky.com

ای بابا لااقل یه هشداری بده بچه ها نخونن این متن جنایی رو
*************************************************
وبلاگمو تازه آپ کردم
منتظر حضورت در کلبه ی کوچیکم هستم
بامید دیدار

تو مگه بچه ای....؟؟؟؟

قو سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:40 ب.ظ http://ghooha-bar-bad.blogfa.com

از این خوشم نیومد ...

اما من از این کار لذت میبرم...

م.ه چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:12 ب.ظ http://www.saz-dahani.blogfa.com

به روزم
خوشحال میشم
نقد و نظرت رو بدونم
سپاس دوست من...و..او

میایم...

احمد چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ب.ظ http://liberty01.blogsky.com

سلام تو جان

یحتمل تنه‌ات به تنه‌ی برادران بسیجی و سرربازان گمنام نخورده رفیق؟!!

نه... تو این کاره نیستی اخوی!

سلام احمد عزیز...
شاید هم خورده چون یکم بو میدم... :)

absolution پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:08 ق.ظ http://www.absolution.blogsky.com

لبها روزی غرور بوسه داشتند...
و تو حسرت یک بوسه از التهاب لبهایی که اکنون...
باید جر بخورند!!
لبها هم بی رحمانه میمیرند!!

لبها در اوج جوانمردی جر میخورن...

فرخ پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ق.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

دهانم را پاره نکن ... آن وقت دهن چاک میشوم و زشت میگویم و آبرو میبرم از خویش و از دیگران . . . دهانم را پاره نکن تو

هدف دهان تو نیست فرخ جان...

روسپی باکره شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:54 ب.ظ http://roospiyebakere.blogfa.com/

کبودی زیر گلویم
رد پای دندانهایت روی انگشتان ظریفم
سرخی لبان ترک خورده ام! را دوست دارم
وای خدایا!
من همه ی خشونت عاشقانه ات را دوست دارم

+حیف که مدتهاست تصوری بیش نیست!!!!!::|

به زودی حقیقتی میشود شیرین...

paeiz سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:20 ب.ظ http://www.pelk-e-nime-baz.blogfa.com

معرکه ست.... خیلی کیفور شدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد