چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

مسابقه ای بس جوانمردانه ...

مدتی است چیزی مرا نمیخنداند 

 طنزم هم نمیاید  

شوخی ام هم نمیگیرد  

و دیگر لبخندم نمیشیند  

جایزه ای در نظر گرفته ام برای کسی که مرا واقعا بخنداند  

 

نوشته شدم توسط من

نظرات 54 + ارسال نظر
امنه چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:32 ب.ظ http://khyalekham.blogfa.com

من کامنتای بچه ها رو خوندم تورو نخندوندم ولی خودم کلی خندیدم...
ثواب کردی جوون با این پستت...
توام برو جلو اینه شکلک در بیار قیافتو انقدر کج و کوله کن تا خندت بگیره اینجوری محتاج خلق نمیشی جایزه رو هم میذاری جیبت...

absolution پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 ب.ظ http://www.absolution.blogsky.com

بخندی که چه؟!
مگر چیزی خنده دار هم هست؟!

فرخ یکشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:23 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

سلام . . . سال جدید مبارک ... برخیز و از دلت غمها را بزدای
تا ساعاتی دیگر سال نو میشود ... تو نیز تازه شو . . کسی چه میداند!
شاید در سال بعد کلی توانستی بخندی ... اصلا بیا الان به زمین و زمان بخندیم .. از این همه تکرار که آنها را خسته نمیکند ... هی بهار هی پاییز هی زمستان . . . میبینی چقدر علافند این زمان و زمین !؟؟

سوفی دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ق.ظ http://www.sophie-89.blogsky.com

من..سال نو مبارک.
باسلام.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد