لذت چی باشه که برای رسیدنت فقط مجبور باشی به درون خودت رجوع کنی؟ دوست عزیزم چرا دنبال چیزایی هستی که با بقیه فرق کنه؟ شاید برای تو این حس متفاوت بودن و متفاوت نوشتن خود ارضایی روحت باشه!!
فکر کن بهش میلاد علتش اینه که روحم نیاز داره که ارضا بشه من دنبال این نیستم که متفاوت باشم اما نا خداگاه بعضی افکار منو داره متمایز میکنه
یه ضعیفه
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 ساعت 05:14 ب.ظ
یه ضعیفه
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 ساعت 06:42 ب.ظ
تو هم که هر چی ما می گیم می گی نه کلا نافتو با نه بریدن از قرار معلوم پس چی می گی راه حل بدین ... ما رو گذاشتی سر کار دختر مگه ما وقتمونو از تو کوچه پس کوچه جمع کردیم
روح فقط و فقط توسط خود ارضا می شه، از خود خود... باور کن راه دیگه ای نیست شاید یک سری مهارت ها و یا راهنمایی ها برای دلپذیر کردن زندگی به خوردمون بدن اما بازم این ماییم که با این یک مشت زندگی و یک دنیا بودن چه کنیم و عجیب سخته سخت سخت... (یک مواردی رو می نویسی که ساعتها میشه در موردش حزف زد و کاش می شد حرف زد)
هر وقت از این سوالا به کلّت زد سریعا ارضای جسمی شو ، در جا می پره ، یعنی میری حمومی جایی .. ((: این احمقا هم فرصتِ تبلیغ کتاب خوانی و دیگر نسخه های روشن فکریشونو از دست می دن ، همه خوشبخت شبا خودشونو انگولک می کنن ، زیر گنبد کبود کلاغه هم به خونش میرسه (:
هرجوری بهش فکر می کنم تها به یه جواب می رسم و اونم اینه که چشمم رو روی تمام اون چیزایی که میدونم واقعیته ببندم و حقایقو تو ذهنم و قلبم ببینم .... یعنی یه جورایی سکوت،تاریکی،پرت شدن از قله ی واقعیت به دره ی دنیای حقیقیم ، روشنایی و باز هم سکوت.... خاص ترین سوالی بود که واسش جواب قاطعی ندارم....
از خواب بیدار میشه و میبینه خونه تنهاست میره سراغ سی دی هاش و اون سی دی که ته اون کشو هست رو در میاره، میذارتش تو سیستم با اون دکمه ی مثبت منفی ریموت ور میره و حواسش به صداست دو برگ دستمال کاغذی هم تو دستشه باید قبل اینکه کسی بیاد کارشو انجام بده دفعه ی قبل زیر دوش حمام این خلوتو پیدا کرده بود خوب میدونه که داره خودشو داغون میکنه ولی ادامه میده... دقایقی بعد... همونجور که نفساش تند شده و کارش تموم شده اون خیسی رو با دستمال پاک میکنه از صورتش !
اون پسره بدجور دلش گرفته بود... با اون آهنگ قدیمی سی دی گریه کرد و روح خودشو ارضا کرد.
از من میپرسی نوشتن و قدم زدن...
نه
جواب نمیده
وجود نداره !
مگه میشه؟ انقدر قاطع حرف نزن
از راه بدن می گذرد.
ای بابا مجتبی تو دیگه چرا با این همه تجربه
تنها راهی که می شناسم نوشتنه
و سلام
پس درجه ی ارگاسم روح ما خیلی بالاست که تا حالا ارضا نشده
عاشق شو.../
مگه الکیه؟
شلوغی...
اووووووووف
چه سوال سخت و وحشتناکی...بابا بیخیال..قصد جونمون رو کردی
نه بابا ما کی باشیم قصد جون کسی و بکنیم
برو کوه!
واااااااااااااااااااااااااااااای هرگز چنین کاری نمیکنم
کتاب خوندن.
چقدر؟
اگه راه های خود ارضاییه جسم رو میپرسیدی راحت تر بهت جواب میدادم...روح دردسرش زیاده... :)
اونو قبلا بهم توضیح دادی . یه راهی واسی این یکی پیدا کن
پس به روح اعتقاد داری
پَه نَه پّه
روح به چیزی نیاز نداره
نه بابا؟
بهش فکر نکرده بودم دوست من....
حالا چرا خود ارضایی روح؟
لذت چی باشه که برای رسیدنت فقط مجبور باشی به درون خودت رجوع کنی؟
دوست عزیزم چرا دنبال چیزایی هستی که با بقیه فرق کنه؟
شاید برای تو این حس متفاوت بودن و متفاوت نوشتن خود ارضایی روحت باشه!!
فکر کن بهش میلاد
علتش اینه که روحم نیاز داره که ارضا بشه
من دنبال این نیستم که متفاوت باشم اما نا خداگاه بعضی افکار منو داره متمایز میکنه
بهت بگم قول می دی انجامش بدی ؟؟!!!
نه
آره
این بهترین کامنت بود
تو هم که هر چی ما می گیم می گی نه
کلا نافتو با نه بریدن از قرار معلوم
پس
چی می گی راه حل بدین ... ما رو گذاشتی سر کار دختر
مگه ما وقتمونو از تو کوچه پس کوچه جمع کردیم
۳۰ تا گار...
ای الهی بترکی بچه با این سوالت!
توی این وانفسای کار کلی مخ ما را مشغول کرد
جوا قانع کننده پیدا کردی من رو هم مطلع کن
روح فقط و فقط توسط خود ارضا می شه، از خود خود...
باور کن راه دیگه ای نیست شاید یک سری مهارت ها و یا راهنمایی ها برای دلپذیر کردن زندگی به خوردمون بدن اما بازم این ماییم که با این یک مشت زندگی و یک دنیا بودن چه کنیم و عجیب سخته سخت سخت...
(یک مواردی رو می نویسی که ساعتها میشه در موردش حزف زد و کاش می شد حرف زد)
عشق . . . و دیگر هیچ!
استمنا با آلت تناسلی روح.
ایمان ...
نوشتن و خوندن،نوشتن و خوندن،موزیک،موسیقی.هیچی.
چه سوال سختی
این ارضا یعنی چی؟
یعنی راضی شدن؟
یعنی خالی شدن؟
یعنی از حال خود خارج شدن و یک لذت شدید و لحظه ای؟
یعنی آروم شدن؟
یعنی بر طرف شدن نیاز؟
کدوم اینا از نظر تو تعریف خود ارضایی روحه؟
بگو تا نظرمو کامل کنم!!
این ارضا شدنی که من میخوام یعنی روحم خنک بشه. یعنی روحم به اوج آرامش برسه. یعنی روحم نخواد از من جدا بشه
آدرس خدا رو بده تا بهت بگم چطور ارضاش کنی.
نُچ
هر وقت از این سوالا به کلّت زد سریعا ارضای جسمی شو ، در جا می پره ، یعنی میری حمومی جایی .. ((: این احمقا هم فرصتِ تبلیغ کتاب خوانی و دیگر نسخه های روشن فکریشونو از دست می دن ، همه خوشبخت شبا خودشونو انگولک می کنن ، زیر گنبد کبود کلاغه هم به خونش میرسه (:
پس با این تعریف ۱ نقطه گذاشتی و اومدی سر خط دغدغه های بشریت!
برای هر شخص راهی مجزا داره و تعریفی کلی نداره، ولی به هر صورت نسل بشر هنوز به هیچ جواب واحدی نرسیدن عزیزم.
نصفه دلایلی که بعضیا به خود ارضایی علاقه دارن همون مشکلات روحیه ...
هرجوری بهش فکر می کنم تها به یه جواب می رسم و اونم اینه که چشمم رو روی تمام اون چیزایی که میدونم واقعیته ببندم و حقایقو تو ذهنم و قلبم ببینم .... یعنی یه جورایی سکوت،تاریکی،پرت شدن از قله ی واقعیت به دره ی دنیای حقیقیم ، روشنایی و باز هم سکوت....
خاص ترین سوالی بود که واسش جواب قاطعی ندارم....
خودارضایی به این معنی که "از" کسی کمک نگیری "با" کسی نباشی "برای" کسی نباشی "بهفکر" کسی نباشی غیرممکنه.
وقتی روح و خود آدم به صورت یک تافته جدا بافته از هرکس و هرچیز و معلق در یک انتزاع خودخواسته مونده باشه ارضا معنایی نداره.
برای همینه که بهش نرسیدی از این به بعد هم نخواهی رسید.
شاید با این تعریف خودارضایی اصولا وجود خارجی نداشته باشه مگر برای کسانی که دیوانهوار شیفته خودشون باشن، فقط خودشون.
ما و شما بیشتر از خودمون گلهمندیم و رمیده تا شیفته و دلباخته.
تصوری به نام آرامش و خلسهی مطلق بدون هیچ خدشه و کاستیی مدینهی فاضلهایه که حتی در تصور هم نمیگنجه. جایی نیست که راهی به سمتش باشه.
هدف موهوم هدف نیست بهانهست.
البته نظر شخصیمه اگه نفیش برات ثابت شد بهم بگو.
بمیر
..مگه روح هم ارضا میشه؟
از خواب بیدار میشه و میبینه خونه تنهاست
میره سراغ سی دی هاش و اون سی دی که ته اون کشو هست رو در میاره، میذارتش تو سیستم
با اون دکمه ی مثبت منفی ریموت ور میره و حواسش به صداست
دو برگ دستمال کاغذی هم تو دستشه
باید قبل اینکه کسی بیاد کارشو انجام بده
دفعه ی قبل زیر دوش حمام این خلوتو پیدا کرده بود
خوب میدونه که داره خودشو داغون میکنه ولی ادامه میده...
دقایقی بعد...
همونجور که نفساش تند شده و کارش تموم شده اون خیسی رو با دستمال پاک میکنه از صورتش !
اون پسره بدجور دلش گرفته بود... با اون آهنگ قدیمی سی دی گریه کرد و روح خودشو ارضا کرد.
مرسی پریسا عالی بود
اما ای کاش لینکتم میذاشتی
روح !! چه جالب ...
24 سالمه
13 سال خود ارضایی میکنم ...
را میرم
داد میزنم
همین !
کاش میدونستم...
بمیر