چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

کسی حق نداره با این پست همذات پنداری کنه

شما خبر ندارین از دل آدمایی که وقتی تحقیر میشن نمیتونن به آدمی که تحقیرشون کرده بگن تو کی باشی که منو تحقیر کنی، من تا حالا پدر مادرمم از گل نازکتر بهم نگفتن چه برسه به تو.

آخه پدر مادر اینا از تنه درخت کلفت ترم بارشون کردن و اینا آخ نگفتن. اصلا اینا اول توسط پدر مادرشون تحقیر شدن.

این آدما خیلی روحشون جر خرده.اگه یه روزی فهمیدید یه آدم اینجوریه، یهو یه جا بی ربط  عمیقا نوازشش کنید.

خیلی حواستون باشه اینا آدمای بسیار بسیار حساسی هستن و بسیار زیاد از نوازش شدن میترسن.اگه بفهمن که شما فهمیدین چه خبره و پشت نوازشتون چیه مثل آشغال پرتتون میکنن توی آشغالی ذهنشون...


نوشته شده توسط تو

نظرات 11 + ارسال نظر
شهروم یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ب.ظ http://shahroom.com

آفرین
خیــــــــــلی خوب بود.
i agree with u.

به موافق بودنت ادامه بده...

شب پره یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ

گالیگولا امپراطور رم٫در پاسخ یکی از مشاورانش که از استبداد و لاابالی گری و بی تفاوتی وی به ستوه آمده و از او می پرسد:که آیا تو دیگر در زندگی هیچ آرزویی نداری؟پاسخی مبهوت کننده می دهد.«چرا دارم.تحقیر...».زندگی در هر لحظه باید هدفی بس متعالی داشته باشد و تعالی در هر لحظه بدون تحقیر امکان پذیر نخواهد بود.برترین بودن بدون محقر ساختن بی معنی است و این تلاشی است که من برای ادامه ی آن آماده هستم.آن کس که بر قله های بلند ایستاده هم چنین می کند و هم از این روست که من هرگز خندیدن نمی دانم٬که همواره ریشخند می زنم...و این بلندترین قله ایست که تا کنون قادر به کشف آن شده ام.اگر گالیگولا برای آزادی دیگران ارزشی قائل نیست به این دلیل است که در امپراطوری وی تنها یک فرد آزاد وجود دارد:گالیگولا...آزادی ای که او در پی آن است آزادی مطلق٬آزادی حقیقی است که با خوار داشت همه ی دیگران به دست خواهد آمد٬همه ی دیگرانی که ذاتآ لیاقتشان همین است...

مثل هیچکس دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:54 ق.ظ http://paaeez.blogsky.com/

اولن از کجا فهمیدی که یهو بی مقدمه میگی شما خبر ندارین؟!
دومن مدتیه وحشی شدیـ ا..

چون من اینجوریم...

جیدن دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ب.ظ http://jeedan.blogsky.com

من با این پست همذات پنداری کردم

تو حق نداشتی...

نیاز دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ب.ظ http://niyaz-banoo.blogfa.com

من نفهمیدم کیو باید بغل کنیم دقیقن؟!

ژاکلین بلاگستانی دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:42 ب.ظ http://chao.blogfa.com

جالبه اما این یه قانون کلی نمی تونه باشه ها! همیشه وقتی یه قانون وضع کردم دیدم کلی تبصره دنبالش راه می افته! اصلا زندگی و شناختن آدما اگه به این سادگیا بود که من این همه وقت تلف نمی کردم واسه نوشتن! ربطی نداشت؟! داشتا!

لطفا عکس آواتار رژ مات زده باشه. من رژ لب مات ترجیح میدم...

فرداد دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:49 ب.ظ

خوب برای خودت مشخص می کنی حق داشتن و نداشتن رو...تو چیکار داری...من دلم می خواد همذات پنداری کنم.....

تو حق نداری فرداد...

ماندانا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ق.ظ http://wildtigress.blogsky.com

سلام من با این متن شما موافقم کسی که از دیوار فیس بوک من رفت بالا توی فیس بوک گروه به سوی بالندگی داره و داره مشاوره میده که خودش به یه دکتر مغز و اعصاب بیشتر نیاز داره

مزخرف نگو...

m جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ق.ظ http://ahhura.com

همزاد بود یا همذات؟

همذات...

گالیگولا جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 ق.ظ

من گالیگولام.مگر تو میمونی که ادای منو در میاری؟
یکم از خودت مایه بذار

گالیگولای گاگول مثلا...

ایرج یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:22 ب.ظ

گاگول همون کلمه گالیگولا است که به مرور زمان تغییر یافته و به این شکل در آمده که امروز از آن به عنوان موجود پست و عقب مانده استفاده میکنیم

هوم...؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد