وقتی داشت اون حرفای سنگین رو بهم میزد
نمیفهمیدم داره چی کار میکنه.وقتی تلفن قطع شد دیدم نا ندارم از جام بلند شم.چند
ساعت که گذشت و به حرفاش فک کردم دلم میخواست بهش یه چیزایی بگم اما پیش خودم گفتم اصلا به من چه...
خانوم اجازه! اون موقع هایی که ما قد نمکدون بودیم، یه برنامه ی طنز از تلویزیون پخش می شد توش هی می گفتن : جدّ جدّ جدّ جدّی نگیرید...... . . . . . حیف که ما هیچ وقت جدی نگرفتیمش
خانوم اجازه!
اون موقع هایی که ما قد نمکدون بودیم، یه برنامه ی طنز از تلویزیون پخش می شد توش هی می گفتن : جدّ جدّ جدّ جدّی نگیرید......
.
.
.
.
.
حیف که ما هیچ وقت جدی نگرفتیمش
به من ربطی نداره تو چی کار کردی...
همون که شاعر می گه : می شه داد زد آهای مردم کلا به تخمم!!
شاید...