چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چسبندگی های روح ما

تمام چسبندگی هایمان از همان شب تابستانی سگی شروع شد

چندی پیش

من رفته بودم به مرداب

در قعر یک دره فرو رفته بودم

در زشتی ها,لذتها

من به دنبال هوای نفس رفتم

تا شهوت,تا ته هم آغوشی ها....


نوشته شده توسط تو

نظرات 56 + ارسال نظر
منتظر چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.2561367.blogfa.com


کار بدی کرده بودی ولی حالا که به خبط و خطاتت پی بردی دس مریزاد داری

تو دلم برات خیلی تنگ شده بو کجایی پسر

خستت منتظر

همین جا...
ماشااله چه روحیه لطیفی هم دارید...

راحیل چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ب.ظ http://hatef88.blogsky.com

حالا برگشتی؟
اگه برنگشتی زود برگرد!
اون جا خطرناکه!

و هرگز تنهایی بهش برنگرد...

حسن خطرناکه حسن
کلا تنهایی که نمیشه راحیل...

حسین جعفریان چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 ب.ظ http://www.kolkapis.ir

داشت به جاهای حساسش می رسید ..... خب بعدش چی شد ؟ :)

چشمات رو درویش کن حسین... :)

هیس چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ب.ظ http://l-liss.blogsky.com

حالا که برگشتی


سلام

حالا...

پ.نون چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ب.ظ http://babune.blogsky.com

اگر باز به دنیا بیایی از این راه نمی‌ری؟ یا هر کس خواسته و ناخواسته یک بار می‌ره و برمی‌گرده؟

رفتنی رو باید رفت...
راهم گذاشتن واسه رفتن دیگه...

کوریون پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ق.ظ http://chorion.ir/

کار خوبی کردی .. جدی گفتمش ..

مرسی..
مگه ما با هم شوخی هم داریم؟؟..
:)

دلتنگی های یک مردزمینی(دیروز) پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 ق.ظ http://www.dyrooz.blogsky.com

سلام

پست دخل خرج زیبابود.



شک می کنم
به ترانه ای که
زندانی وزندانبان
باهم زمزمه می کنند...
شمابه متن خوانی دعوتیید

پست دخل و خرج رو یکی دیگه نوشته در ضمن پست قبلی بود...
حتما خواهم خوند شما رو...

MisspInk پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ق.ظ

هنوز تو عمقی؟هنوز تاریکی؟
نکنه سردن هست؟
...

ما تو عمق خوابمون برده...
اما نه از اون لحاظ...

MisspInk پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:44 ق.ظ

بهش عادت نکینیااا

این با دفعه ی پیش فرق داره...

نه بابا...
ما فقط به ماه ها عادت میکنیم....
میدونی که چی میگم؟؟؟؟

آغازی دیگر پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:57 ق.ظ http://start2.blogsky.com

لذتها همش به زشتی ها ربطی نداره وبالعکس

دقیقا شما درست میفرمایید....

میلاد پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:41 ق.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

جدی می گی؟
؟ین راهیست که خیلیا می رن...
اما کمتر کسانی هستن که پشیمون میشن!
به هر حال از اینکه در آن مرداب بودی ناراحت شدم (یه جورایی ازت انتظار نداشتم)
ولی به هر حال خدا کنه جز دسته پشیمونا باشی...

پشیمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
پشیمون از چی؟؟؟؟؟
اصلا از کجا معلوم که این راه رو خودم رفتم؟؟؟

فرداد پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:58 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

خالی نبند...منم اونجا بودم.ندیدمت

ای شیطون...
دیدم صدای ساز میاد یکیم همش داره میخونه نگو تو بودی فرداد....

من خودم نیستم... پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ق.ظ http://ryuk.blogfa.com

من که نتونستم بفهمم پشیمونی یا خوشحال!

فرقی نمیکنه چندان....

حسام پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ق.ظ http://www.notefalse.blogfa.com

اتفاقا هم آغوشی خود زندگیه...
منم نوشتم راستی/

اصل زندگیه...
حسام خوندمت اما هیچی نگفتم فردا سر فرصت میام حتما دوباره...

منتظر پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ب.ظ http://www.2561367.blogfa.com


دوس داشتی ما رو بخون

( درد بی علاج )

میخونم..

هامون پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:37 ب.ظ http://thedivisionbell.blogfa.com

آفرین.فقط بدون اون زشتی نیست.اتفاقا زیباییه.

آره زشته زیباست...

بهار پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.zendanebihesar.blogsky.com

همآغوشم را روزی در آغوشم گم کردم

مطمئنی روز بوده؟؟
به گمان من شب بوده که گم کردیا.. :)

مهشید پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:55 ب.ظ http://mahshidmohamadi.blogfa.com

پشیمونی؟
واقعا دوست دارم بدونم...

واقعا مهم نیست...

رها پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:38 ب.ظ http://raha1200.blogfa.com

همه از این چندی پیش ها داریم

همه دارند...
اما با مال هم کلی فرق داره...

دختر حوا پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:27 ب.ظ http://dokhtaretanhaehava.persianblog.ir/

و حالا؟

و حالا ندارد...

Dear Drunk پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:56 ب.ظ http://dear-drunk.blogspot.com/

and ... I Love What's Not Allowed
.
.
.
: )

Yes I know that you're in love with these things

absolution پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:53 ب.ظ http://www.absolution.blogsky.com

هوای نفس
شهوت و هم آغوشی
تو اینها را در ته مردابها و دره ها می یابی؟
جستجویت بیهوده نماند؟!

من نمیابم...
یافته اند گویا...

میلاد پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:32 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

دستشو به کسی نمی ده!
دستای دروغی انقد به اشم کمک به سمتش دراز شدن و بهش آسیب زدن که دیگه نمیشه دستشو گرفت!!

اومدم جوابم رو تو وبلاگت خوندم...
زحمت نکش این همه راه بیا اینجا هم بگو...
خوبی میلاد؟؟؟

مهرنوش پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ب.ظ http://kochneshin.blogsky.com

به گمانم بعد از تمامی اینها باید یک چیز خوب باشد چرا که عبور از اینها آدمی را به سطح برتر خود می رساند...

سطح برتر وجود ندارد...
سطح برتر نمیشود...
عمق برتر شاید...

روسپی باکره پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:55 ب.ظ http://rospiyebakere.blogfa.com/

برنگرد
بازگشتی در کار نیست
همان جا گوشه ای دنج برگزین
برگردی ، بدبختی!!
بازم میل خودته !!!!

دلت میخواد همه آدما اونجا چادر بزنن دیگه؟؟؟
کم کم تبدیل به شهرش میکنی تو...

اول شخص مفرد پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:20 ب.ظ http://sewom-shakhse-mofrad.blogfa.com

شعرات و خوندم...
تا ته تهش!
قشنگ بود...
جدی! بی شوخی!
مرسی که به وبلاگم سر زدی!

مرسی که ما رو خوندید تا تهمون...
خواهش میشه...

الناز پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.barangoone.blogfa.com

منم مثل بقیه برام سوال شد که راضی هستی یا ناراضی گرچه از تعبیرات مثل دره و مرداب و اینا برداشت میکنم که پشیمونی . اما از همه ی اینا میشه گذشت و بیرون اومد گاهی تا سر شهوت رفتن هم خطرناکه چه برسه به تهش .

نه دیگه...
تا سرش که نمیشه..
آدم یا یه کاری رو نمیکنه یا اگه میکنه تا تهش میره...

caffè nero پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ب.ظ http://eternal.blogsky.com

دل خوش سیری چند

مرسی که میای...
قیمت دل خوش به ما ربطی نداره چندان....

سوفی پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ب.ظ http://sophie-89.blogsky.com/

سلام
تجربه ی کسب کردین ... خوبه.

سلام به روی ماه شما...

مجتبی جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ق.ظ http://www.khoshbash.blogsky.com

گر گنه می کنی اندر شب آدینه بکن
تا که از صدرنشینان جهنم باشی

واقعا منم میگم آدم اگه جهنمم بخواد بره باید بره صدرش...
بالاترین قسمتش..

کوریون جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ق.ظ http://chorion.ir/

تصدقتون .. دوتائی با هم ..

یه تصدق واسه دو نفر قبول نیست کوریون خان....
مگه غسله که یه بار انجام بدی به دو نیت...
والا... :)

احمد جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:34 ق.ظ http://liberty01.blogsky.com

سلام
همین که پشیمونی بسه!
اما مرداب و دره و لذت و شهوت و هم آغوشی و این حرفا که طبیعیه... اصلا حرف حسابت چیه؟!

اصلا بحث پشیمونی نیست احمد...
شاید تشریح قسمتی از زندگی یه آدم بود...
ما اگه حرف حساب میزدیم که الان اینجا نبودیم....

مومو جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ق.ظ http://mo-mo.blogsky.com

هوای نفس هم بالاخره هواست! و بی هوا هم که نمی شه اصولا... زندگی بی هوا گاهی لوس هم می شه!!!! خوش رفتی داداش...

چه خوب میشد مثلا برای هوای نفس کلا یه روز تهران رو تعطیل میکردن...
آخه به نظرم تعطیلیش بهتر از تعطیلی به دلیل آلودگی هواست...

خزر جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:03 ق.ظ http://khazar34.blogsky.com

سلام...
تو که تا اینجاش رو نوشتی حالا که تازه به جاهای حساس و مهم رسیده بود واسه ما( ... ) گذاشتی

تو آپ بعدی ادمش رو بنویسیا !!!

موفق تر باشی

فعلا خداحافظ

... ...رو گذاشتم حالت جا بیاد یکم...

منتظر جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:29 ق.ظ http://www.2561367.blogfa.com

(ماشااله چه روحیه لطیفی هم دارید...)

آره شاید واسه همینه که انقد آسیب پذیرم و زود رنج

مگه بده همینم می خواین ازمون بگیرین

از قرار معلوم منو خوندی

بلاگمون با حضورت تو منور شد مرد

فدایی داری مرد

یا حسن

نه کسی از شما نمیگیره....

یک دوست جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ق.ظ http://rainoflove.persianblog.ir/

ببخشید این یعنی چی؟؟
چه حسی رو میخواید منتقل کنید؟؟
من اصلا از اینا چیزی نمیفهمم...
به هر حال خوش اومدید عزیز تازه وارد.

احسان جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ http://www.ragse-galam.blogfa.com

چندی پیش...

مرسی که هستی احسان...

اکنکار جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ب.ظ http://www.jvmt.blogfa.com

یقینن تجربه های بزرگ و با ارزشی هم بدست آورده ای.

آورده است شاید...

ایراندخت جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ب.ظ http://iran2kht.persianblog.ir

:)..
خوش بگذره...

میگذره :) .....

مژده جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:38 ب.ظ http://www.fasle-sardd.blogfa.com

بگذار برود رفیق..پاهایش را میخواهی چرا؟

احساس کردم با اون شعر تو پاهاش رو نگه داشتی....
واسه شما نوشته بودم...

آلنی جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ب.ظ http://alone-version.blogfa.com


به دیدار ِ من بیا
آن زمان که تنهایم
به سراغ ِ قلب ِ پر از آشوبم که آمدی
با خود آرامش بیاور
من با حجم ِ وسیع ِ بودن ِ تو
آشنایم....

سبز باشی و بی کران

به دیدار تو می‌ آیم...
خوش آمدید..

حسین رها جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

این هم آغوشی داستانش چیز دیگه ای میباشد!

آره دیگه،تو و من(من اینجا)گیر دادید به هم

ای بابا...
حسین خداییش چه ربطی به تو و من داشت...
یه تیکه از یه زندگی بود این پست. همین!

سیاوش پاکسرشت جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ http://www.spakseresht.com

خوش گذشت اینجاها؟

به به به به به به
ببین کی اومده...
آقا چه عجب...
میبینم انقدر که آش خوردی ورم کردی...

سیاوش پاکسرشت جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:41 ب.ظ http://www.spakseresht.com

این حرف رو نزن عزیز
آدم سرباز اینجوریه دیگه
اما من هیچوقت ول نمیکنم و برم
همیشه خواهم بود

قربون اون کله کچلت برم من که همیشه خواهی موند..
خوبی؟سربازی خوش میگذره؟
خیلی خوشحال شدم دیدم اومدی نظر گذاشتی.. کلا از بودنت خوشحال شدم...

دون ژوان جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:18 ب.ظ http://www.don-juan.blogsky.com

پیش من نبودی احیانا؟!

نه بابا..
پیش تو بودم که برگشتنم محاربه با امام زمان بود...

no name جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:56 ب.ظ http://listen2me.blogfa.com

حالا برگشتی؟
یا قصد کردی برگردی؟

بعضی رقتا باید رفتن و تجربه کرد!حتی رفتن به مرداب رو
فقط به پا غرق نشی
.
.
.

غرق نشده لابد...

احمد درفشی جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:11 ب.ظ http://liberty01.blogsky.com

مزاح بود رفیق...

رسا جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:08 ب.ظ http://ahianeha.blogfa.com

خوش گذشته دیگه توی عزیز!! چرا این جوری میگی؟؟؟؟

پسری از پایین شهر شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ق.ظ http://bakht-bargashte.blogfa.com

سلام
بعضی ها در سراب اغوش گرم به مرداب میرن ولی همش خیاله براشون.شما رسیدی؟

شاید رسیده باشه...
نمیدونم...

رضا شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:12 ق.ظ http://kame-akhar.blogsky.com

چندی پیش ما با خانوادمان رفتیم طرقبه.خیلی خوش گذشت.بعد هم رفتیم ته یکی از همین دره ها قلیان کشیدیم.
ته دره نه زشت بود نه کثیف.

خوبه خوش باشی همیشه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد